يكي از اولياي دانش‌آموزان كه فرزندش چند تجديدي آورده است با صراحت رو به معاون مدرسه كرده و مي‌گويد معلمان اين مدرسه خوب تدريس نمي‌كنند، اصلا بعضي از معلمان در كلاس درس با گوشي تلفن همراه بازي مي‌كنند. اگر معلمان مدرسه خوب درس مي‌دادند بچه من چرا باید تجدید مي‌شد؟ اصلا معلم ریاضی چرا  کل کتاب را در یک ترم تدریس کرده است؟ معاون مدرسه از سخنان اين ولي دانش‌آموز برافروخته مي‌شود و با پرخاش به او مي‌گويد شما حق اظهار نظر در اين موارد را نداريد، چون پسر شما در امتحانات تجديد شده است بهانه درمي‌آوريد. ماجرا ادامه پيدا مي‌كند و چيزي نمي‌ماند كه به برخورد فيزيكي هم برسد اما سرانجام با وساطت مدير مدرسه قائله خاتمه پيدا مي‌كند.

كمتر پيش مي‌آيد شخصي با اين حرارت در محفلي به حق يا ناحق اعتراض كند. معلوم است كه طرف  دل پري از جاهاي دير داشته است كه در اينجا كاسه‌ي صبرش لبريز شده است. شايد هم اولين بارش است و اميدوار است از اعتراضش نتيجه‌اي عايد گردد.